ما به عنوان والدین موفق باید فرزندانمان را به گونه ای ترغیب کنیم که از درون ، احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و اعتماد به نفسشان تقویت شود و احساس کنند مورد علاقه ی ما هستند. اگر فرزندان توسط ما در چنین شرایطی قرار گیرند دیگر برآورده نشدن نیاز به قدرت یا محبت، آنها را به سمت انحراف نمی کشد. چند روش زیر به کودکان ما کمک می کند که حس بهتری نسبت به خود پیدا کنند و احساس امنیت کنند.
از لحظاتی که باهم هستید استفاده کنید. اعتماد به نفس کودک شما تحت تأثیر کیفیت اوقاتی است که شما با او صرف می کنید، نه مقدار و زیادی این زمان! در زندگی های بسیار شلوغ این زمانه اکثر ما در فکر کارهای بعدی یا عقب افتاده و مشغله های روزمره هستیم و در حالیکه فرزندمان با ما صحبت می کند صد درصد حواسمان متوجه او نیست. اکثراً وانمود می کنیم که گوش می دهیم! خیلی اوقات هم تلاش فرزندان را که سعی می کنند با ما ارتباط برقرار کنند نادیده می گیریم. اگر اوقات مفیدی را هر روزه به کودک اختصاص ندهیم (اوقاتی که فقط متوجه او باشیم) کم کم ناهنجاریهای رفتاری در او بروز خواهد کرد. از نظر کودک ، اگر به او عکس العمل (حتی) منفی نشان دهیم بهتر از آن است که به او بی توجهی کنیم.
مهم است که به درستی احساسات کودک را درک کنیم و این گونه مسئله را نبینیم که آیا احساسات او درست هستند یا غلط . وقتی کودک می گوید: "مامان، تو هیچ وقت به من توجه نداری" (در حالی که شما تازه با او بازی کرده اید) او فقط احساسش را بیان کرده. در این موقع بهتر است به احساسش ارزش دهید و بگویید: " بله، احساس می کنم خیلی وقت است که با هم بازی نکرده ایم".
عمل بهتر از حرف است. آمار نشان می دهد که ما هر روز صدها درخواست از فرزندانمان می کنیم. عجیب نیست که آنها گوششان از حرفهای ما پر است! به جای آن که مرتب اظهار گله مندی کنیم، از خود بپرسیم "الان چه رفتار مؤثری می توانم داشته باشم؟".
به کودک کمک کنید که احساس توانمندی کند. اگر این راه را شما نشانشان ندهید خودشان راه های نامناسبی برای کسب احساس قدرت پیدا می کنند. راه های مناسب عبارتند از: از آنها مشورت بخواهید، به آنها اجازه ی انتخاب بدهید، بگذارید در محاسبه ی حساب و کتابهای مخارج کمکتان کنند، بعضی وقتها پخت و پز یا خرید را به عهده ی آنها بگذارید. یک کودک دو ساله می تواند در شستن ظروف ملامین یا سبزیجات کمک کند یا کفشها را جابجا کند. ما اغلب خودمان همه ی کارها را انجام می دهیم چون برایمان بی دردسرتر است. ولی نتیجه اش آن است که آنها احساس بی اهمیتی می کنند.
بگذارید تا نتایج طبیعی کارها را تجربه کند. از خود بپرسید " اگر من در این مورد دخالت نمی کردم چه می شد؟" وقتی ما در هر مسئله ای حتی مواردی که نیازی به ما نیست دخالت می کنیم، کودک را از تجربه کسب کردن و دیدن نتایج طبیعی اعمالش محروم می کنیم. وقتی می گذاریم نتایج کارها به تجربه ی کودک بیفزاید، دیگر با نق زدن و نصیحت زیاد، روابطمان را با او خراب نمی کنیم. مثلاً اگر فرزندتان ناهارش را فراموش می کند، شما آن را یادآوری نمی کنید تا خودش راه درست را پیدا کند و اهمیت به خاطر سپردن را درک کند.
بگذارید با قانون خانه آشنا شود. بسیاری از مواقع ، رسیدن به نتایج امور آنقدر طولانی است که نمی توان آنها را به سادگی تجربه کرد. در این گونه موارد دریافت "عواقب منطقی" راهکاری مناسب است. در چنین حالتی نتیجه ای که کودک از کار خود می بیند باید با نوع عملکرد او مرتبط باشد. مثلاً اگر او فراموش کرد کتاب داستانش را از منزل دوستانش بیاورد و شما یک هفته به او کم محلی می کنید، این موضوع فقط باعث رنجش خاطرش و به جای ماندن یک خاطره ی تلخ برای او می شود. اما اگر کتابش را برگردانید و به او بدهید و فقط به اندازه ی قیمت کتاب از پول هفتگی اش کم کنید ، با قانونمندی خانه آشنا می شود بدون آنکه کدورتی پیش آید.
از برخورد اجتناب کنید. ممکن است فرزندتان شما را در یک موقعیت خاص مثلاً با اظهار خشم یا حرفهای غیر دوستانه بیازماید. در این حالت بهتر است اتاق را ترک کنید یا به او بگویید اگر تکرار کند شما به اتاق دیگری می روید. البته با حالت عصبانیت و خشم خارج از کنترل محل را ترک نکنید.
رفتارها را از کُننده ی آن جدا کنید. هرگز به کودک نگویید که "تو بدی". زیرا اعتماد به نفسش را خراب می کند. به او بفهمانید که شما از خود او بدتان نمی آید بلکه خیلی هم دوستش دارید، فقط از آن رفتار ناخرسند هستید. او بد نیست بلکه آن رفتار بد است! برای آنکه کودک اعتماد به نفس داشته باشد باید بداند که بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارید. بدون توجه به این که چه می کند، به هر حال دوستش دارید. او را مدام به دریغ کردن عشقتان و اظهار اینکه "دوستت ندارم" تهییج نکنید. هرگاه نسبت به عملکرد خود تردید داشتید از خود بپرسید "آیا قانونمندی و قیود من به اعتماد به نفس کودکم کمک می کند؟".
همزمان مهربان و محکم باشید. مثلاً به او بگویید: "تا یک ربع دیگر تو را سوار اتومبیل می کنم و به مدرسه می برم. لباست را می توانی تا آن موقع بپوشی". شما در عین حال که سر وقت به حرفتان عمل می کنید از این که احتمالاً لباسش را نپوشیده عصبانی نشوید. چون این کار را در اتومبیل هم می تواند انجام دهد. همیشه ببینیم که درخواستمان از کودک از روی عشق است یا خشم؟
عاقبت اندیشی مهم است. اکثر ما می خواهیم خیلی فوری همه ی امور را تحت کنترل درآوریم و دنبال راههایی برای رسیدن به این هدف هستیم. درنتیجه فرزندان احساس می کنند تحت فشار و زور هستند. اما هر قدر نکات بیشتری را از آنها انتظار داریم خودمان هم باید در رفتارمان ملاحظه ی بیشتری داشته باشیم. مثلاً اگر عصبانی شویم و کودک را تنبیه بدنی کنیم او از رفتارمان خواهد آموخت (حتی اگر خلاف آن را به او نصیحت کنیم) که برای به دست آوردن آنچه می خواهد باید متوسل به زور شود.
صریح و شفاف صحبت کنید. اگر نظرتان این است که در فروشگاه نباید برایش آبنبات خریده شود این مسئله را با اخم یا بگومگو یا عصبانیت اظهار نکنید. به سادگی آن را با خوشرویی بگویید و به آن نیز عمل کنید. اگر دو پهلو صحبت نکنید و نظرتان را ساده و شفاف بگویید، کودکتان می آموزد که به شما احترام بیشتری بگذارد.
تربیت صحیح امر پیچیده ای نیست ولی عمل به آن همت و دقت می خواهد و همسران برای رسیدن به آن باید توافق و عزم مشترک داشته باشند.
چگونه کودک را به کتاب خواندن علاقه مند کنیم؟
زمانی خواندن یک کتاب برای کودک خوشایند و لذتبخش است که موجودات خیالی داستان به پرواز در آیند ، قطارها به صورت واقعی حرکت کنند و صدا بدهند و خرگوش ها در زیر نورماه به خواب بروند. هنگامی که برای کودک خود کتاب می خوانید فرصت پیدا می کنید تا با صداهای موجودات و شخصیت های داستانی سخن بگویید ، تخیلی رفتار کنید و حتی مانند یک کودک باشید . به عبارت دیگر از شخصیت واقعی خود خارج شده و مانند شخصیت های داستانی رفتار کنید . شما تصمیم می گیرید که چقدر هیجان زده باشید، شادی کنید ، یا غمگین و حتی عصبانی شوید. چقدر باید روی یک شخصیت تأکید کنید و چه اندازه لازم است که بر هیجان قصه بیفزایید، به این ترتیب نتیجه کار منحصر به فرد خواهد بود.
کودک در سنین خیلی پایین ( شیرخوارگی ) که درکی از معانی واژه ها ندارد و تفاوت ظریف موجود بین آنها را نمی فهمد، از شنیدن صداهای متنوع شما و دیدن احساسات و عواطف شما لذت می برد . ادای عبارت های داستان توسط شما حاوی علایم و نشانه های محرمانه است که فقط شما و فرزندتان مفهوم آن ها را درک می کنید.
چگونه برای فرزند خود کتاب می خوانید؟ با صدای آهسته ، با لحنی گرم و دلنشین ، با شور و حرارت یا ...؟ به هر شیوه ای که برای کودک خود کتاب بخوانید، می توانید بیش از پیش به او نزدیک شده و از کنار یکدیگر بودن لذت ببرید. وقتی که کودک از سنین پایین با کتابخوانی آشنا شود، همراهی شما به او کمک می کند که به تدریج مهارت های فردی خود را گسترش داده و تکامل بخشد. ارزشمندترین دستاورد نیز علاقه مند شدن به کتاب است .
انتخاب کردن کتاب برای کودکان
به دنبال کتاب هایی بگردید که داستان های خوب و متنوعی دارند، کتاب ها ی مصور و کتاب هایی که شما نیز از مطالعه آنها لذت می برید و کتاب هایی که با خلق و خوی کودک شما سازگار است .
برای انتخاب کتاب مرحله زندگی کودک خود را در نظر بگیرید، و ببینید در چه دوره تکاملی قراردارد. نخستین دوره کودکی ، دوره ای است که بچه ها مهارت های سرگرم کننده متعددی را فرا می گیرند و با شرایط تازه ای روبه رو می شوند. برای کودکان مختلف و مناسبت های گوناگون ، کتاب های متنوعی موجود است ، تقریباً درباره هر موضوعی کتاب وجود دارد.
به دنیا آمدن فرزند دوم، نگهداری از کودک ، دوست یابی ، دوستان واقعی و غیرواقعی ، به مدرسه رفتن ، اخلاق های خوب ، اخلاق های بد ، عواطف و احساسات ، همکاری کردن ، به دکتر رفتن ، به دندانپزشکی رفتن، تنها بودن با خواهر یا برادر خود، خوابیدن و حتی مراسم مذهبی .
آیا تا به حال پس از خواندن عبارتی از یک کتاب به فکر نیفتاده اید که : " این موضوع همان چیزی است که می خواهم با کودکم در میان بگذارم... "؟ خواندن کتاب کودکان ، به بزرگسالان ( والدین ) کمک می کند تا بتوانند آنچه در ذهن خود دارند ، بیان کنند . چیزهایی که گاه والدین نمی توانند برای ادای آن واژه ای بیابند.
کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که :
- هر دو از خواندن آن لذت می برید و به موضوع آن علاقه مندید.
- با خواندن آن ، کودک شما دانستنی هایی درباره جهان پیرامون خود می آموزد.
- به شما کمک می کند که آنچه درذهن خود دارید ، بیان کنید.
-به کودک کمک می کند تا احساس خوب و مثبتی از خود داشته باشد و به قابلیت های تازه خود پی ببرد.
- به کودک کمک کند که بداند در دنیای اطراف او کودکان دیگری هم هستند که شرایط و احساسات مشابهی با او دارند.
- به کودک کمک کند تا مفاهیم و معانی ارزش ها، سنت ها ، خانواده ، جامعه و... را درک کند.
در سنین شیرخوارگی ، کودک از خواندن چه نوع کتاب هایی لذت می برد؟
- کودک از بدو تولد از شنیدن صدای کتاب خواندن شما لذت می برد، برای او شنیدن صدای گرم و دلنشین شما لذتبخش ترین چیز در دنیاست . تا زمانی که کودک با حوصله به سخنان شما گوش می دهد کتابخوانی را ادامه دهید.
- قبل از خواب ، هنگامی که کودک با شیئی بازی می کند و آن را روی زمین می غلتاند زمان مناسبی برای گوش کردن به کتاب خوانی شماست.
- به کودک امکان آشنا شدن با کتاب به شیوه خودش را بدهید. در این سن ، کودک دوست دارد اشیاء را بـِجَود، پاره کند، روی آنها بنشیند یا بایستد . بنابراین از کتابهای نرم ، پارچه ای و مقاوم استفاده کنید.
- کتاب هایی که در هر صفحه ، یک تصویر کامل و مشخص دارند.
- کتاب هایی که داستان بسیار کوتاه و درباره موضوع هایی آشنا و مملوس با زندگی کودک دارند .
در دوره نوپایی ، مناسب ترین کتاب ها برای کودکان کدامند؟
- داستان های کوتاه در باره موضوع های مختلف و متنوع .
- کتاب های کارتی ( هرصفحه از کتاب یک کارت جداگانه است) و داستان هایی که از زندگی روزمره کودک سرچشمه گرفته اند.
- کتاب هایی که اشعار موزون دارند و بچه ها می توانند آنها را تکرارکنند.
- کتاب هایی که مضمون واحدی دارند . به طور مثال درباره شکل های هندسی، رنگ ها یا حروف الفبا نوشته شده اند.
کتاب های مورد علاقه کودکان پیش دبستانی کدامند؟
- کتاب هایی که داستان بلند و کمی پیچیده تردارند.
- کتاب هایی که اشعار موزونی دارند و درباره زندگی روزمره کودکان نوشته شده اند و برای گسترش دنیای آنها و افزایش دانسته هایشان سودمندند.
- لطیفه ، قصه های بلند، قصه های محلی و سنتی که ترسناک نباشند.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که هیچ گاه بیش از حد به مطالعه کتاب اصرار نکنید. چون این امر نتیجه ی معکوس دارد و کودک را از کتاب گریزان می سازد.
رایانه به کودک شما حرف زدن می آموزد
همه کودکان وقتی شروع به حرف زدن می کنند ، بسیاری از حروف یا هجاهارا درست ادا نمی کنند و هستند کودکانی که در سالهای بعد حتی در دوران دبستان این مشکل را دارند.
محققان اعتقاد دارند این مشکل از آنجا ناشی می شود که کودکان توانایی تشخیص هجاهای مختلف را ندارند. این یک مشکل شنیداری است که منجر به بروز یک مشکل تکلمی می شود. یک برنامه رایانه ای ساده که به کودکان فرق گذاشتن بین اصوات را یاد می دهد، می تواند به طور چشمگیری مهارت های شنیداری آنها را افزایش دهد. تولیدکننده های این بازی ادعا می کنند که کودکان با کمک این بازی طی چند هفته می توانند معادل 2سال پیشرفت کنند. دیوید مور از دانشگاه آکسفورد این بازی را که «پدیده» نامیده می شود، برای کمک به کودکانی که مشکل تکلم دارند، ابداع کرده ؛ ولی اعتقاد دارد برای همه کودکان مفید است.
در این بازی کودک باید 2هجای مختلف مانند «ی» در سیب و «ی» در سیل را از هم تشخیص دهد. یک هجا برای کودک پخش می شود ، در ادامه از کودک خواسته می شود تا از میان چند هجای متفاوت که پخش می شود آن هجایی را که با اولی مطابقت دارد ، انتخاب کند. همچنان که بازی ادامه می یابد، هجاها شباهت بیشتری به یکدیگر پیدا می کنند و تمایز میان آنها مشکل تر می شود. در ازای 44 هجای زبان انگلیسی می توان هزار زوج کلمه از کودک پرسید ؛ اما در این بازی تنها 22 زوج کلمه پرسیده می شود در آخرین آزمون ها 18 کودک بین 8 تا 10 سال 3 بار در هفته به مدت 4هفته با این نرم افزار بازی کردند. به وسیله یک آزمون شنوایی استاندارد ، توانایی تکلم آنها در پیش و پس از این دوره مورد بررسی قرار گرفت.
گروه پژوهشگر ، متوجه پیشرفت قابل ملاحظه ای در توانایی های کلامی این کودکان شد. در مقایسه با کودکانی که این بازی را انجام نداده بودند ، پیشرفت این کودکان معادل 4/2 سال بود. در آزمون های دیگری که روی کودکان دارای مشکل یادگیری به وسیله این بازی صورت گرفت ، نتایج مشابهی گزارش شد. ولی یک محقق به نام تد وارگ از دانشگاهی در انگلیس هشدار داد که این نحوه آموزش به کودکان می تواند نتایج گمراه کننده ای به دنبال داشته باشد. پیشرفت حاصل شده ممکن است به دلیل تلاش معلمان و پزشکان باشد نه به دلیل تاثیر این بازی.
مور در جواب می گوید: آزمایش های مستقلی انجام خواهد شد؛ ولی من اعتقاد دارم که این نرم افزار می تواند یک تحول عظیم در آموزش پدید آورد. ممکن است در آینده این آرزوی کودکان که همه کارهای خود را به وسیله رایانه انجام دهند، تحقق یابد.