ابداع برنامه درسی

اگر قرار است برنامه ای توسط دانش آموزان درست شود باید به نقش آنان و جایگاه معلم در این فرایند توجه خاصی شود.خلق برنامه درسی دانش آموز محوری را میطلبد و نظارت معلم را.
دانش آموزان خزانه ای سرشار از تجربیات هستند و نظارت معلم آنها را در این راه یاری میدهد.کودکان در سنین پایین از چیزی که به آنها تحمیل شود رویگردانند و به همین دلیل است که دانش آموزان ما در اوایل از مدرسه گریزانند.معلمان حجم درسی را فقط انتقال میدهند و توقع دارند که دانش آموز همه را حفظ کند.کودک سرشار از انرژی و فعالیت از این روش خسته شده از درس گریزان میشود.ولی اگر خود در خلق برنامه درسی دخالت داشته باشد به علت علاقه با پشتکار ادامه میدهد. این فرایند را میتوان به طرق مختلف انجام داد.از تجربه فردی دانش آموزان گرفته، اتفاقات روزانه ودیگر مسائل هر کدام شروعی برای یک برنامه درسی است.موارد نو و  تازه هر یک میتواند مطلبی برای یک برنامه درسی خوب باشد.در کارورزی ۲ من این مطلب را بامعلم راهنما در جریان گذاشتم و ایشان استقبال کرد.ما آنروز قرار بود فصل ماشینها(ساده و پیچیده)را تدریس کنیم.در پایان وقت تفریح وقبل کلاس از حیاط شروع کردیم.از لولاهای در،میله پرچم وبالاخره اتومبیل معلم.نمیدانید چقدر لذت بخش بود آنها تدریس را از ما گرفتند و به قول معروف خود مجلس آرای بلا معارض شدند.آنها از مطالب کتاب نیز فراتر رفته بودند.واقعا نیازی به وجود ما احساس نمیشد،آنها همچون دانشمندان واقعی با هم بحث و گفتگو میکردند.زمانی که به بحث انواع اهرمها رسیدیم آنها فوق العاده بودند.خصوصا بچه هایی که شغل پدرشان به بحث ما مربوط میشد.من وآقای صادقی فقط زمانی وارد بحث میشدیم که بچه ها سوال داشتند.آنروز آنها همه با هم یک برنامه درسی ابداع کرده بودند.خود بحث را شروع کردند.از تجربه همدیگر استفاده کردند وبا یک طراحی ساده آموزشی از بحث کتاب بسیار فراتر رفتند.در بحث انواع اهرمها و ماشینهای ساده با وسایل بسیار ساده چون ناخن گیر،در نوشابه باز کن وحتی شانه هاشان بحث اهرم را به صورت بسیار عمیق فرا گرفتند.نمیخواهم زیاد موضوع را طولانی کنم ولی من آن روز آموختم که برنامه ریزان ما باید بدانند که دانش آموزان ما ،هر یک به تنهایی یک طراح آموزشی است.آنها نباید خود را از متن مدرسه ها وآنچه در آن میگذرد جدا بدانند.باور داشته باشند که معلم در فرایند آموزش همه کاره نیست واین دانش آموزانند که اگر به آنها فرصت داده شود با اندک نظارت معلمها میتوانند خود جریان تدریس را بر عهده بگیرند.
نمی خواهم منکر نقش کلیدی معلم شوم.معلم جهت دهنده اصلی این فرایند است ولی می خواهم بگویم که باید به نقش دانش آموزان بیشتر توجه شود.